نمیدونم میخوام چیکار کنم
دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
پارسال این موقع پیشنهاد تدریس در دپارتمان کمبریج یک مدرسه بین المللی رو قبول کردم. بخاطر خیلی مسائل از جمله استقلال مالی و تجربه جدید و غیره و مهمتر اینکه تجربه بین المللی خواهم داشت.
تقریبا همه این موارد رو بدست آوردم. در یک محیطی هستم که روزانه شش زبان مختلف رو میشنوم. با معلم و دانش آموز از کشورهای مختلف صحبت میکنم.
حالا سال تحصیلی تموم شده و معلما معمولا چند ماه قبل از تموم شدن سال تحصیلی یا قراردادشون رو تمدید میکنند یا میرن یه مدرسه جدید با یه قرارداد جدید.
اما من نمیدونم که میخوام چیکار کنم در ادامه برای همین یک لنگ در هوا ماندم. یعنی از یه طرف واقعا دوست دارم در زمینه رشته تحصیلی خودم کار کنم ولی چون خیلی تجربه تخصصی ندارم از مسیرم دور شدم و باعث شده در اعتماد به نفسم در اپلای برای این پوزیشن ها تاثیرگذار باشه. یعنی از اول دانشگاه افتادم تو مسیر ساپورت و کارهای حاشیهای به امید اینکه یه روزی برسم به پوزیشن موردعلاقهام. اما با هر روز که میگذشت از اون مسیر دورتر شدم. حالا اومدم معلم شدم.
حقیقتش اینه که اگر تو رشته خودم که کامپیوتره فعالیت کنم حقوق دریافتیم خیلی بالاتر خواهد بود و خوشحال تر خواهم بود از لحاظ اینکه مشغول به کاری هستم که علاقه دارم.
چند وقته (از قدیم هم بوده این) نمیدونم میخوام چیکار کنم. شاید یه دلیلش اینه که گزینه هام زیاد شده. مثلا از یه طرف میگم پیج بزنم ویدیو بسازم، اونطوری پول دربیارم. بعد میگم خب حالا پیج چی بزنم و یه عالمه وقت صرف این ایده کردم.
بعد میگم معلمی رو ادامه بدم و کلی مدرسه اپلای کردم و هنوز مصاحبه میرم.
از یه طرف دیگه دوستم میگه بیا آلمان بعد به این فکر میکنم که مردم اونجا خونگرم نیستن. آدما سردن.
از طرف دیگه کانادا میاد بنظرم.
یا این همکارمون میگه بنگلور هند برای صنعت ای تی خیلی خوبه.
بعد هم که تنهایی خیلی فشار میاره میگم میرم ایران کار می کنم. مثلا میرم جنوب ایران و خونه میگیرم و از این فکرا.
و همه این ها بی نظمی در ذهن رو ایجاد میکنه.
اما چیزی که الان دیگه متوجه شدم اینه که یه جورایی همه یا خیلی از آدما همینن و نکته اصلی اینه که با اینکه نمیدونیم چی میخوایم یا میخوایم چیکار کنیم، نباید دست از حرکت برداریم و زندگی رو تعطیل کنیم. باید بلند شیم و مثلا کارایی که دوست داریم رو انجام بدیم مثب ورزش یا هر چیز دیگه و همینطور فعالیت داشته باشیم و حداقل کارایی که میتونیم رو انجام بدیم و در این حین خیلی چیزی اتفاق میفته و شاید مسیر عوض شه.
رمز اصلی، تداوم در حرکته.
سورس