ملاقات با خانواده رابینسون

جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲

بدمینتون رو زمانی که دبیرستانی بودم شروع کردم یادم نمیاد دقیقا که چطور شد که رفتم سمتش ولی بنظرم دنبال یه ورزش پر جنب و جوش بودم و اینو انتخاب کردم. یه باشگاه شهرداری تقریبا نزدیک خونه بود و همون‌جا ثبت‌نام کردم. خیلی لذت می‌بردم از اون زمان و برای همین سانس بعدی رو هم ثبت‌نام کردم. یعنی سه روز در هفته، روزی سه ساعت بدمینتون. تا اینکه موقع کنکور همه چی کنسل شد.

دوباره اوایل دانشگاه یادمه مربی تیم ملی رو آورده بودن خانم سوزان جلالی و یه مدت بسیار کوتاهی رفتم اونجا ولی بخاطر شلوغی برنامه و سنگین بودن درسا ادامه‌ش ندادم. چیزی که مانعم می‌شد شاید سنگین بودن درسا نبود، حسرت اینکه چرا زودتر شروع نکردم و الان دیگه به چه درد می‌خوره و مسابقه نمی‌تونم برم و این داستانا بود. دید بلندمدت نداشتم. دید بلندمدت داشتن خیلی مهمه. به هر حال من لذت می‌بردم از این ورزش و حتما لزومی نداره در سطح جهانی مسابقه بدم و کی می‌دونه شاید در ادامه با افرادی غیر از ایران بازی می‌کردم و اخیرا این مهم هم اتفاق افتاد.

در زمان دانشگاه کم و بیش می‌رفتم باشگاه ولی مداوم نبود. یادمه یه مدت کلی دنبال باشگاه اطراف داشنگاه گشتم ولی هیچ‌جا بدمینتون نداشت جز باشگاه انقلاب. یه روز از میدون ونک تا باشگاه انقلاب پیاده رفتم و هر باشگاهی سر راهم بود رو می‌رفتم و نگاه می‌کردم.

باشگاه اولیه‌ای که می‌رفتم دیگه نمی‌خواستم برم. حس خوبی دیگه به مربی نداشتم. خیلی مسابقات می‌تونست معرفی کنه بهم و نکرد برای همین باشگاهم رو تغییر دادم و با یک مربی دیگه کار می‌کردم ولی مربی ورزشی که بره سراغ پیکرتراشی بهش چی می‌گین؟!
همیشه نشسته بود و کسی نبود تمرین بده. کلا در تمام این مدت اکثر اوقات خودم بودم که به خودم تمرین دادم و رفتم جلو. این باشگاه هم رها کردم بعد از یه مدت.
یکی از بچه‌های این باشگاه بهم گفت که یه جمعی میان پارک لاله و اونجا بازی می‌کنن و خیلی قوی هستن. چند روزی هم رفتم اونجا ولی چون دور بود خیلی ادامه‌دار نشد.

سال گذشته تونستم برم باشگاه موردعلاقه‌م، باشگاه انقلاب. باشگاهی که بخاطر گرون بودنش هیچ‌وقت نتونستم برم. دو ترم سه ماهه رفتم این باشگاه. ولی اینجا هم بهم دور بود و هزینه بالا. ولی دیگه تصمیم گرفتم که بدمینتون رو بصورت منظم ادامه بدم.
با خودم گفتم الان که دیگه ماشین دارم یه باشگاه دیگه پیدا می‌کنم ولی باید بهم نزدیک باشه که فکر ترافیک موندن منو از باشگاه رفتن منصرف نکنه.
شروع کردم سرچ کردن، تو نقشه هر جا که فکر می‌کردم از لحاظ مسافتی مناسبه باشگاه پیدا کردم و زنگ زدم. هیچ کدوم بدمینتون نداشتن. تا اینکه یادم افتاد باشگاه‌های شهرداری دارن و اونایی که نزدیک بودن رو زنگ زدم. یکی رو که تقریبا نزدیک بود انتخاب کردم و رفتم ثبت‌نام. همون هفته اول به عنوان عضو حرفه‌ای شناخته شدم. باشگاه‌های شهرداری سه تا زمین داره زمین اول از سمت چپ همیشه برای حرفه‌ایا بوده تا گیم بزنن. اون اوایل زمان دبیرستان همیشه به بازی اونا نگاه می‌کردم. الان خودم یکی از اونا هستم.

قبلا اشتباه کردن خیلی برام بد بود. فکر می‌کردم که بدمینتون برای من نیست، همش اشتباه می‌کنم، کی بازیم عالی می‌شه پس؟
ولی همین یک ماه پیش موقع بازی متوجه شدم که وقتی یه ضربه‌ای رو اشتباه می‌زنم ذهنم داره یاد می‌گیره بعد از ده بیست بار یا بیشتر تکرار اون ضربه دیگه استاد اون ضربه می‌شم. نباید به هیچ‌وجه سرزنش کنی خودتو و به کسی هم اجازه نده که تو رو بخاطر اشتباهت سرزنش کنه. تو بازی وقتی یکی مدام بهم داره انرژی منفی میده یا توجهی بهش نمی‌کنم یا جوابش رو میدم. همین اشتباه کردنه که باعث می‌شه عالی بشی تو هر چی. اگر بخوام به اون زمان خودم یک نکته رو بگم اینه که **تا می‌تونی اشتباه کن. اشتباه و شکست رو با آغوش باز بپذیر. **الانم که بچه‌های جدید میان با ما بازی می‌کنن وقتی اشتباه می‌کنه و امتیاز از دست میده خیلی ناراحت می‌شه و خودش رو سرزنش می‌کنه و من مثل یه سری که انرژی منفی میدن عمل نمی‌کنم بهش می‌گم که کاملا اوکیه و به مرور درست می‌شه. اصلا نباید دلسرد شد.

شاید خوندن هوش مصنوعی بی‌ارتباط به این دیدی که نسبت به اشتباه کردن رسید به ذهنم نباشه. شبکه عصبی (Neural Network) در یادگیری عمیق (Deep Learning) به این صورت کار می‌کنه. یکسری دیتا میدن بهش و پارامترها رو روش ست می‌کنی و یکسری خروجی میده بهت. و خروجی دلخواه تو نیست. از خروجی متوجه می‌شه که چی رو باید چه تغییری بدی تا برسی به نتیجه درست.
این دقیقا برگرفته از مغز انسانه. اول کار که نمی‌دونه چی کار کنه و یه حرکتی می‌زنه و به مرور اون حرکت اصلاح می‌شه و شخص مستر می‌شه در یک زمینه.

بچه که بودیم با برادرم یه کارتونی می‌دیدیم به اسم “ملاقات با خانواده رابینسون”. تو این فیلم شکست و اشتباه کردن رو تشویق می‌کنه و این بعد از سال‌ها در ذهن من مونده بود. سرچ کردم و یه بخشی از فیلم رو در همین رابطه پیدا کردم، اگر این انیمیشن رو ندیدین این بخش رو ببینین خیلی جالبه.

سورس