فقط به خودت ایمان داشته باش!
جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹
هیچکس برایش مهم نیست که تو در چه حالی هستی.
رنج می کشی، درد داری، خوشحالی، …
اما وقتی می فهمند که تو غمگینی ته دلشان خوشحال می شوند که خودشان درد تو را ندارند و با زبان به تو می گویند که درکت می کنند و ناراحتند که تو ناراحتی.
امشب شام را در ماشین به همراه اشک میل نمودم.
می نویسم تا یادم بماند چه روزهایی را گذراندم، هر چند همه اینها جایی که هیچکس جز خودم (یا شاید همان هیچکس) به آن دسترسی ندارد ثبت می شود.
می نویسم تا یادم بماند هیچ کس برایم کاری نمی کند.
می نویسم تا یادم بماند که همه ما تنها هستیم.
می نویسم تا یادم بماند اگر می خواهم روی پای خودم بایستم باید سختیهای زیادی را تحمل کنم.
می نویسم تا یادم بماند هیچ کس حتی پدر و مادر هم مرا کمک نمی کنند.
می نویسم تا یادم بماند هر کس فقط و فقط به فکر خودش است و تو هم باید برای آرامش خودت تلاش کنی.
اما من اینطور نیستم و نمی خواهم باشم، من به او فکر می کنم، چون او را از خودم بیشتر دوست دارم.
چند وقتی است که ناراحتم و می خواهم در این حال بمانم، چون می دانم اگر بخواهم اوضاع را تغییر دهم و تظاهر به خوب بودن کنم نه تنها کمکی نمی کند بلکه حالم بدتر می شود. به یاد صحنه ای از انیمیشن Inside out افتادم که یکی از موجودات تخیلی دخترک ناراحت می شود و “خوشحالی” (Joy) می آید تا او را شاد کند ولی تاثیری ندارد، بعد “غم” (Sadness) میا آید و با او صحبت می کند درباره چیزهایی که او را ناراحت کرده و باعث می شود که او کمی گریه کند و همین حالش را خوب می کند.
There is no greater sorrow than to recall happiness in times of misery.