Big Picture, Please!
یکشنبه ۰۸ خرداد ۱۴۰۱
عنوان این پست از دیالوگای سریال فرندز گرفته شده. روز مراسم عروسی چندلر و مونیکا چندلر از حجم زیاد مسئولیتی که قراره گردنش بیفته قالب تهی میکنه و غیبش میزنه. یه جورایی همیشه اینطوری بوده و از مسئولیت زیاد شونه خالی میکرده. بعدش که پیداش میکنن و کمکم حاضر میشه برای مراسم، خبر اشتباه بهش میرسه که مونیکا بارداره. دوباره غیبش میزنه و وقتی پیداش میکنن میگه رفته بود سیگار بخره ولی تو فروشگاه وقتی لباس بچه رو میبینه ترسش میریزه. این قدم خیلی بزرگیه برای شخصی که این همه از مسئولیت ابا داره ولی دوستاش وقتی میفهمن رفته بوده سیگار بخره زوم میکنن روی سیگار خریدنش. و چندلر میگه BIG PICTURE, PLEASE!
کاری که خیلی از ماها درباره خودمون میکنیم. روی لحظه حالمون تمرکز میکنیم اونم زمانی که در وضعیت خوبی نیستیم. و با خودمون فکر میکنیم که هیچ کاری نکردیم تا حالا و کلا خودمونو میکوبیم.
مراحلی که در زندگی طی میکنیم رو اگر مثل تصویر یا قطعات پازل در نظر بگیریم، وقتی خیلی فوکوس کنیم روش دید خوبی نخواهیم داشت. اما اگر چند قدم بیاییم عقبتر متوجه میشیم که همیشه وضعیت بدی نداشتیم، زمانهایی هم بوده که بهترین خودمون بودیم یا اتفاقای خوبی افتاده برامون یا حس و حال خوبی داشتیم.
BIG PICTURE, PLEASE!